دنیای اقتصاد- نشست مشترک دولت و مجلس بر سر چگونگی تصویب نهایی بودجه 89 و نیز نقش قانون یارانهها در بودجه سال آینده با ابراز نظرهای متفاوت مجلسیان و دولتیان مواجه شد؛ آنگونه که غلامرضا مصباحی مقدم توضیح داده است، در این جلسه تفاوت دیدگاه درباره میزان درآمد دولت از محل هدفمندی یارانهها محسوس بود و در حالیکه برخی نمایندگان نظیر احمد توکلی معتقد بودند که دولت در سال آینده نمیتواند بیش از 20 هزار میلیارد تومان از محل هدفمندی یارانهها درآمد داشته باشد،. متقابلا رییسجمهور دیدگاهی متفاوت داشته و معتقد بود که باید تلاش کنیم قانون یارانهها در کوتاهترین زمان ممکن به نتیجه برسد اما احمد توکلی بر رعایت دقیق مصوبه مجلس از سوی دولت تاکید داشت و نهایتا محمدرضا میرتاجالدینی معاون پارلمانی رییسجمهور هم در این جلسه پیشنهاد داد به منظور نزدیک کردن دیدگاه دولت و مجلس کمیتهای مشترک تشکیل شود و علی لاریجانی هم بر تبادلنظر بین دولتیان و مجلسیان تاکید کرد.
اقتصاددانان، کارشناسان بازار و سیاستمداران برای توصیف هر افزایش قیمتی فراتر از آنچه که کسانی که خود را خبره میدانند سطح قیمت صحیح میخوانند، از واژه حباب استفاده میکنند./b>
همانطور که با نگاهی به اخبار و تحلیلها در مییابیم، استفاده از این واژه این روزها به شدت رواج پیدا کرده است.
به عنوان مثال مت تایبی، نویسنده رولینگ استون در مقالهای که در نقد عملکرد گلدمن ساکس نوشته 29 بار از کلمه حباب استفاده کرده تا نشان دهد که این بانک یک ماشین حبابسازی بوده است. جان هیلسنرات نیز در گزارشی که در وال استریت ژورنال منتشر کرده بیش از 28 بار از این کلمه استفاده کرده است.
این کلمه آنقدر استفاده شده که از ارزش افتاده است. ظاهرا «حباب» برای نویسندگان تنبلی که میخواهند چیزی را که از درکش عاجزند توصیف کنند به شدت به کار میآید. مسالهای که این نویسندگان در نظر نمیگیرند این است که تشکیل حباب از نظر منطقی ناممکن است؛ زیرا در هر مبادلهای دو طرف وجود دارد. در بازاری که گفته میشود دچار حباب است هر بار که به امید افزایش قیمت خریدی صورت میگیرد، فروشندهای نیز وجود دارد که میخواهد از آن بازار خارج شود. در واقع طبق تعریف تمام معاملات تراز میشوند.
مدافعان مدرن تئوری حباب بسیاری از رکودهای تاریخ را با استفاده از این مفهوم توضیح میدهند. آنها ادعا میکنند که بازارها بالاخره خود را تصحیح میکنند؛ بنابراین حباب میترکد؛ اما این افراد این حقیقت بزرگ را در نظر نمیگیرند که به عنوان مثال سقوط بازار سهام در سال 1929 پس از آن اتفاق افتاد که اعلام شد تعرفهها تغییر خواهد کرد. بعد از سقوط بورس نیز مالیاتها افزایش یافت و مداخلات دولت در اقتصاد آمریکا بسیار شدید شد.
تئوریسینهایی که همه چیز را با کمک مفهوم حباب تبیین میکنند معتقدند که سقوط 19 اکتبر سال 1987 به این دلیل اتفاق افتاد که بازار از کنترل خارج شده بود. آنها میگویند افزایشهای قابل توجه قیمتها در این بازار در طول دهه 80 خبر از فروپاشی 5/24درصدی آن میداد. همانطور که انتظار میرود این افراد در تحلیلهایی که برای رکود سال 87 ارائه میدهند، اصولا اقدام جیمز بیکرز، وزیر خزانه داری که منجر به کاهش ارزش دلار شد، تصویب تعرفههای جدید در کنگره و وضع مالیاتهای جدید را در نظر نمیگیرند.
اخیرا تئوریستهایی که بر مفهوم حباب مانور میدهند ادعا کردهاند که فروپاشی آنچه که خودشان حباب مسکن مینامند باعث برآمدن بدترین رکود پس از جنگ جهانی دوم شده است. البته این تئوریسینها اعتراف نکردهاند که اصلیترین معیار قیمت مسکن(شاخصی که دفتر فدرال امور مربوط به مسکن ارائه میکند) باید همچنان نشان دهد که قیمت مسکن در حال کاهش است تا بتوان ادعا کرد که حباب بازار مسکن ترکیده است.
از آن گذشته، تحلیل مسکن و نقش آن در اقتصاد باید ما را به این امر که چگونه اقتصادها روندی رو به عقب داشتهاند هدایت کند. در حقیقت، کاهش ارزش دلار که باعث شد مسکن به طور اسمی جذابتر شود باعث شده که سرمایه به سمت داراییهای غیرمولد برود و در نتیجه این امر اقتصاد ضربه شدیدی بخورد.
در این معنا رکودی که در سال 2008 آغاز شد نتیجه کاهش تقاضا در بازار مسکن نبود، بلکه نشانه آن بود. نمایندگان مردم در واشنگتن برای مردم انگیزه این را فراهم میآورند که پول خود را به داراییهای غیرمولدتر اختصاص دهند و بنابراین عجیب نیست که اقتصاد آمریکا رشد کندی داشته باشد. مقامات واشنگتن باید از سر راه کنار روند و اجازه دهند که بازار مسکن تا جایی که لازم است سقوط کند تا افراد سرمایههای خود را از داراییهای غیرمولد به داراییهای مولد انتقال دهند.
حقیقت سادهای که اقتصاددانان معتقد به نقش حبابها در رکود اقتصادی دائما نادیده میگیرد، این است که قانونی وجود ندارد که نشان دهد اگر بازارها بیش از حد رونق بگیرند باید فرو پاشند و هیچ دلیلی هم در دست نیست که انتظار داشته باشیم اگر سقوط بازارها شدید باشد، اوضاع کمکم بهبود مییابد. برای مثال، اتحاد جماهیر شوروی در بخش عمدهای از دهه بیست و جمهوری خلق چین را در نظر بگیرید. سادهتر بگویم هیچ دلیلی ندارد که فکر کنیم بازارهای گاو یا خرس تغییر جهت میدهند؛ بازارها تنها زمانی دگرگون میشوند که میزان مداخله دولت شدیدا تغییر کند.
کسانی که گفته میشود مغز متفکرهای فدرال رزرو هستند میخواهند آنچه را که «حباب» میخوانند کنترل کنند. بن برنانکه رییس فدرال رزرو پیشنهاد داده که بانک مرکزی باید «از روشهایی به قانونگذاری و نظارت بپردازد تا ریسک پذیری بی مورد را محدود کرده و این اطمینان را ایجاد کند که در صورتی که در آینده باز هم حباب قیمتی بترکد سیستم باثبات باقی میماند. بیل دادلی رییس فدرال رزرو نیویورک اظهار کرده است که «من در حال حاضر میتوانم وجود پنج حباب را در اقتصاد تشخیص دهم».
در واقع برنانکه و دادلی هر دو فکر میکنند که بوروکراتهای فدرال که پولشان را در بازار به خطر نینداختهاند میتوانند متوجه شوند که بازار به زودی خود را تصحیح میکند در حالی که بزرگترین مدیران جهان از تشخیص این امر عاجزند. این افراد در نظر نمیگیرند که اگر تشخیص «حباب» تا بدین حد آسان بود، هیچ وقت حبابی نمیترکید. مقامات فدرال رزرو در گذشته از پیشبینی حبابها ناتوان بودهاند و در آینده هم نمیتوانند از بازارهای در حال سقوط جلو بزنند.
در دنیای واقعی، از آنجا که تمام معاملات به توازن میرسند، حبابی وجود ندارد. در واقع، تنها حباب واقعی رواج استفاده از این واژه است. این واژه بی معنی باید ممنوع شود تا کارشناسان بتوانند تحلیلهای واقعی از حرکات بازار به ما ارائه دهند.
*جان تامنی با RealClearMarkets همکاری میکند و به طور مرتب برای فوربس مقاله مینویسد.
/b>
دکترفرخ قبادی
این که اقتصاد کشور ما در سال آینده با چه نرخ تورمیمواجه خواهد بود، چندان روشن نیست.
دنیای اقتصاد- تازهترین آمارهای رسمی منتشر شده از اوضاع بازار پول حاکی از آغاز دوباره رشد نقدینگی و نیز انتقال پولها توسط مردم از سپردههای دیداری به سپردههای بلندمدت است. ...
علی ذبیحی، مدیرعامل تأمین اجتماعی از جمله مدیران مشکوک به دوشلغه کشور است که علاوه بر این سمت، مشاور منابع انسانی رئیسجمهور نیز هست، به گونهای که حتی در نامههای اداری سازمان تأمین اجتماعی، افزون بر ذکر سمت مدیرعاملی خود، از عنوان مشاور رئیسجمهور نیز برای خود استفاده میکند که این مشاورت رئیسجمهوری وی هیچ ارتباطی به سازمان تأمین اجتماعی ندارد.